سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آلاچیق


ساعت 10:5 عصر پنج شنبه 85/9/30

یک روز یک کشیش به یک راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش.

راهبه سوار می شود و راه می افتند.چند دقیقه بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه. راهبه می گوید: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار.

کشیش به جاده خیره می شود. چند دقیقه بعد بازم شیطان وارد عمل می شود و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو به بازوی راهبه میماله. راهبه باز میگوید: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیاورید.

کشیش زیر لب فحشی میدهد و بی خیال راهبه را به مقصدش می رساند. بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گردد ، سریع از توی کتاب مقدس روایت ۱۲۹ رو پیدا می کند و می بیند که نوشته:

«به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن...کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی»!

 

نتیجه اخلاقی: اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی  خودت کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی!


¤ نویسنده: مهرداد

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
43
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
5137

:: درباره من ::

آلاچیق


:: لینک به وبلاگ ::

آلاچیق

:: آرشیو ::

داستان
زمستان 1385
پاییز 1385

:: اوقات شرعی ::

:: خبرنامه وبلاگ ::